Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-06@06:08:08 GMT

مدعیان صف اول و بازهم شنیدن تذکر از پشت بلندگو!

تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۵۲۱۱۲

مدعیان صف اول و بازهم شنیدن تذکر از پشت بلندگو!

عصرایران؛مصطفی داننده- ادبیات تند برخی از نمایندگان مجلس که گاهی ادب را زیر پا می‌گذاشت، خطاب به رییس جمهور و حتی تهدید به اعدام او، باعث شد مقام معظم رهبری در جریان دیدار با اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا به صورت صریح اعلام کنند که « هتک حرمت رییس جمهور توسط برخی غلط بود.»

البته ایشان پیش از این  در همان روزهای ابتدایی مجلس یازدهم که بخشی از نمایندگان پارلمان در نطق‌ها و مصاحبه‌های خود دم از استیضاح رییس جمهور می‌زدند، فرموده بودند که : « سال آخر دولتها معمولاً سال حساسی است و باید مراقبت شود که پیگیری امور به هیچ وجه سست نشود و بر همین اساس اعتقاد راسخ دارم که دولت ها باید تا روز آخر وظایف خود را انجام دهند و بعد از پایان دوره قانونی خود، امانت را با ارائه صورت وضعیت، به دولت بعدی تحویل دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

استفاده از واژه «سال آخر» باعث شد تا نمایندگان از خواسته‌ی خود عقب نشینی کنند. صحبت‌های روحانی در مورد صلح امام حسن(ع) بازهم بر آتش مخالفت مخالفان دمید و این جریان سیاسی به دنبال استیضاح روحانی  افتادند و با بدترین الفاظ رییس جمهور کشور را مورد خطاب قرار دادند.

این اولین بار نیست که مقام معظم رهبری مجبور می‌شوند به صورت صریح و از پشت بلندگو، نظرات خود را که گاهی در لفافه زده می‌شد، بیان کنند. اگر یادتان باشد در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ایشان در مورد نامزدی احمدی نژاد در انتخابات هم گفتند:« «یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما که شما شرکت کنید ... یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.»

نکته جالب این است که افرادی از پشت بلندگو تذکر می‌گیرند که ادعای ولایتمداری دارند و دیگران را متهم به عدم پیروی از ولایت می‌کنند. همین جریان‌های سیاسی دولت روحانی و اصلاح‌طلبان را مقابل رهبری می‌خوانند و معتقد هستند که آنها در تلاش برای ضربه زدن به نظام و انقلاب هستند.

حالا ما می‌بینیم آنها با وجود دانستن نظر مقام رهبری در مورد شرایط سیاسی کشور بازهم اسب قدرت خود را می‌تازند تا زودتر به اهداف سیاسی خود که همان رسیدن به کرسی ریاست جمهوری برسند.

ما در سپهر سیاست ایران با جریانی روبرو هستند که برای رسیدن به اهداف خود، همه چیز را قربانی می‌کند. این نحله سیاسی حتی در شرایط  کرونایی و وضعیت بد اقتصادی هم حاضر نیستند کمی به دولت کمک کنند تا مشکلات مردم را رفع کنند.

شاگردان اول مکتب ماکیاولی دوست ندارند در این ماه‌های پایانی دولت موفقیتی به نام حسن روحانی و تیم او نوشته شود. به خاطر همین هر کاری می‌کنند تا حواس دولت از مشکلات پرت و به حواشی گرم شود. البته آنها باید بدانند که روحانی هم خود زمانی یک طلبه بوده و این درس را خوب فرا گرفته که :« الا یا ایها الطلاب ناشی ! علیکم بالمتون لا بالحواشی»

در پایان باید به این نکته اشاره شود که این نوشتار دردفاع از حسن روحانی نیست. از روحانی باید انتقاد شود اما باید بدانیم که مهم‌ترین هدف حل مشکلات کشور و راست کردن کمر خم شده مردم زیر بار فشار اقتصادی است. حالا می‌خواهد این کار توسط روحانی انجام شود با هر فرد دیگری.

بیشتر بخوانید: چرا اصول‌گرایان برای رسیدن به پاستور عجله دارند؟ با فحش دادن به روحانی، محبوب نمی‌شوید لینک کوتاه: asriran.com/0039sB

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مجلس دولت مقام معظم رهبری پشت بلندگو رییس جمهور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۵۲۱۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • دولت روحانی چگونه سفره مردم را کوچک کرد؟
  • عضو حماس: نتانیاهو به دنبال توافق نیست
  • طعنه سنگین روحانی به وضعیت مشارکت در انتخابات
  • چرا «مرکز پژوهش‌های مجلس» هم تحمل نمی‌شود؟
  • کنعانی: پرده تزویر از چهره مدعیان دروغین شعار آزادی بیان برافتاده است
  • در واکنش به سرکوب دانشجویان معترض آمریکایی؛ کنعانی: پرده تزویر از چهره مدعیان دروغین شعار ‎آزادی بیان افتاده است
  • پرده تزویر از چهره مدعیان دروغین شعار آزادی بیان برافتاده است
  • واکنش محمد مهاجری به دلایل رد صلاحیت روحانی
  • کنایه روحانی به رئیسی: گفتند اینها بلد نیستند بورس را اداره کنند، ما می‌آییم اداره می‌کنیم